آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Accustomed To

معنی accustomed to | جمله با accustomed to

adjective

عادت‌کرده، خوگرفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her eyes quickly became accustomed to the dark.

چشمان او به‌سرعت به تاریکی عادت کردند.

• The two girls were accustomed to not talking at meals.

دو دختر عادت کرده بودند که هنگام غذا خوردن صحبت نکنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accustomed to

  1. adjective used to
    Synonyms:
    familiar with adapted to adjusted to in the habit of acclimated to acclimatized to

ارجاع به لغت accustomed to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accustomed to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accustomed-to

لغات نزدیک accustomed to

پیشنهاد بهبود معانی