شکل جمع:
winnersدر معنای دوم، در انگلیسی آمریکایی، همچنین میتوان از game-winner نیز استفاده کرد.
برنده، پیروز، فاتح، غالب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The trophy was awarded to the winner of the tournament.
جام به برندهی مسابقات اهدا شد.
Every participant hoped to become a winner.
همهی شرکتکنندگان امیدوار بودند که پیروز شوند.
She felt proud to be the winner of the competition.
او از اینکه برندهی مسابقه شده بود، احساس افتخار میکرد.
ورزش گل برتری، امتیاز پیروزیبخش، گل پیروزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The highlight of the match was when he scored the winner in the final minutes.
بخش جذاب این مسابقه زمانی بود که او در دقایق پایانی گل برتری را به ثمر رساند.
The young athlete became a hero after scoring the game-winner in overtime.
این ورزشکار جوان پس از به ثمر رساندن گل پیروزیبخش در وقتهای اضافه، به یک قهرمان تبدیل شد.
فوقالعاده، بسیار موفق و مشهور، محشر، تمامعیار
The team's strategy was a winner, leading them to victory in the championship.
استراتژی تیم بسیار موفقیتآمیز بود و آنها را به قهرمانی رساند.
His latest book is a winner, captivating readers worldwide.
آخرین کتاب او محشر بوده و خوانندگان سراسر جهان را مجذوب خود کرده است.
a winner never quits, and a quitter never wins
برنده هرگز لنگ نمیاندازد و لنگانداز هرگز برنده نمیشود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «winner» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/winner