شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: Medallist
انگلیسی آمریکایی ورزش برندهی مدال، دارندهی مدال، مدالآور
The gold medalist stood proudly on the podium.
برندهی مدال طلا با افتخار روی سکو ایستاد.
He dreams of becoming a medalist at the next international competition.
او آرزو دارد که در مسابقات بینالمللی بعدی برندهی مدال شود.
It takes immense dedication and hard work to become an Olympic medalist.
برای اینکه مدالآور المپیک شوید، تعهد و تلاش بسیار زیادی لازم است.
سازندهی مدال، مدالساز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The medalist crafted a stunning gold medallion for the top athlete in the competition.
مدالساز یک مدال طلای زیبایی برای ورزشکار برتر این مسابقات ساخت.
The renowned medalist presented an intricate design to commemorate the event's anniversary.
این مدالساز مشهور طراحی پیچیدهای را برای بزرگداشت سالگرد این رویداد ارائه داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «medalist» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/medalist