آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Proficient

prəˈfɪʃnt prəˈfɪʃnt

معنی proficient | جمله با proficient

adjective

زبردست، چیره، ماهر، حاذق، متخصص، ورزیده، متبحر، باتجربه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She is a proficient swimmer and has won many medals in swimming competitions.

او شناگر ماهری است و مدال‌های زیادی در مسابقات شنا برده است.

The company is looking for proficient programmers to join their team.

شرکت به دنبال برنامه‌نویس‌های متخصص برای پیوستن به تیمشان است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She is proficient in six languages.

او شش زبان را خوب بلد است.

a proficient driver

راننده‌ی ماهر

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد proficient

ارجاع به لغت proficient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proficient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/proficient

لغات نزدیک proficient

پیشنهاد بهبود معانی