آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ مهر ۱۴۰۴

    Profile

    ˈproʊfaɪl ˈprəʊfaɪl

    گذشته‌ی ساده:

    profiled

    شکل سوم:

    profiled

    سوم‌شخص مفرد:

    profiles

    وجه وصفی حال:

    profiling

    شکل جمع:

    profiles

    معنی profile | جمله با profile

    noun countable B2

    معرفی‌نامه، شرح حال، پروفایل

    Journalists often write profiles to introduce public figures.

    روزنامه‌نگاران اغلب برای معرفی افراد مشهور، پروفایل می‌نویسند.

    The article included a detailed profile of the new CEO.

    مقاله شامل شرح حال دقیقی از مدیرعامل جدید بود.

    noun countable

    شبکه‌های اجتماعی پروفایل، صفحه‌ی شخصی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    You can add hobbies and interests to your social media profile.

    می‌توانید سرگرمی‌ها و علایق خود را به پروفایل شبکه‌ی اجتماعی‌تان اضافه کنید.

    Privacy settings let you control who can see your profile.

    تنظیمات حریم خصوصی به شما امکان می‌دهد کنترل کنید چه کسی می‌تواند پروفایل شما را ببیند.

    noun countable C1

    جایگاه عمومی، میزان توجه عمومی، شهرت، اعتبار عمومی

    Increasing your profile on social media can attract more customers.

    افزایش شهرت شما در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند مشتریان بیشتری جذب کند.

    The charity gained more profile after the media coverage.

    این مؤسسه‌ی خیریه پس‌از پوشش رسانه‌ای، اعتبار عمومی بیشتری پیدا کرد.

    noun countable

    نیم‌رخ

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    I saw her profile in the mirror.

    نیمرخ او را در آینه دیدم.

    Drawing a profile requires careful attention to the nose and chin.

    ترسیم نیم‌رخ، نیاز به دقت در بینی و چانه دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the profile of a distant mountain

    نمای یک کوه دور دست

    verb - transitive

    معرفی کردن، شرح حال نوشتن

    The website profiles successful entrepreneurs from around the world.

    این وب‌سایت، کارآفرینان موفق از سراسر جهان را معرفی می‌کند.

    The newspaper profiled the new mayor in a detailed article.

    روزنامه، شهردار جدید را در مقاله‌ای تفصیلی معرفی کرد.

    verb - transitive

    پروفایل کردن، پیش‌بینی کردن (رفتار یا خصوصیات کسی بر اساس اطلاعات موجود)

    Banks profile clients to detect unusual financial activity.

    بانک‌ها مشتریان را پروفایل می‌کنند تا فعالیت مالی غیرمعمول را شناسایی کنند.

    Police officers sometimes profile suspects based on past crimes.

    افسران پلیس گاهی مظنونان را بر اساس جرایم گذشته پیش‌بینی می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد profile

    1. noun drawing of outline
      Synonyms:
      shape form figure sketch outline portrait likeness line delineation contour silhouette lineation lineament figuration side view shadow
    1. noun description, characterization
      Synonyms:
      sketch review study survey characterization diagram analysis biography chart character sketch vita vignette thumbnail sketch

    Collocations

    demographic profile

    مشخصات جمعیت شناختی

    سوال‌های رایج profile

    گذشته‌ی ساده profile چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده profile در زبان انگلیسی profiled است.

    شکل سوم profile چی میشه؟

    شکل سوم profile در زبان انگلیسی profiled است.

    شکل جمع profile چی میشه؟

    شکل جمع profile در زبان انگلیسی profiles است.

    وجه وصفی حال profile چی میشه؟

    وجه وصفی حال profile در زبان انگلیسی profiling است.

    سوم‌شخص مفرد profile چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد profile در زبان انگلیسی profiles است.

    ارجاع به لغت profile

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «profile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/profile

    لغات نزدیک profile

    • - proficiency
    • - proficient
    • - profile
    • - profit
    • - profit and loss
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.