۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Profile

ˈproʊfaɪl ˈprəʊfaɪl

گذشته‌ی ساده:

profiled

شکل سوم:

profiled

سوم‌شخص مفرد:

profiles

وجه وصفی حال:

profiling

شکل جمع:

profiles

توضیحات:

همچنین می‌توان از psychograph به‌ جای profile استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

نیمرخ، برش عمودی، نمایه، نما، عکس نیمرخ

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

I saw her profile in the mirror.

نیمرخ او را در آینه دیدم.

the profile of a distant mountain

نمای یک کوه دور دست

verb - transitive

نیمرخ کشیدن، نما کشیدن، برش عمودی رسم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد profile

  1. noun drawing of outline
    Synonyms:
    shape form figure sketch outline portrait likeness line delineation contour silhouette lineation lineament figuration side view shadow
  1. noun description, characterization
    Synonyms:
    sketch review study survey characterization diagram analysis biography chart character sketch vita vignette thumbnail sketch

سوال‌های رایج profile

گذشته‌ی ساده profile چی میشه؟

گذشته‌ی ساده profile در زبان انگلیسی profiled است.

شکل سوم profile چی میشه؟

شکل سوم profile در زبان انگلیسی profiled است.

شکل جمع profile چی میشه؟

شکل جمع profile در زبان انگلیسی profiles است.

وجه وصفی حال profile چی میشه؟

وجه وصفی حال profile در زبان انگلیسی profiling است.

سوم‌شخص مفرد profile چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد profile در زبان انگلیسی profiles است.

ارجاع به لغت profile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «profile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/profile

لغات نزدیک profile

پیشنهاد بهبود معانی