فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lineament

ˈlɪniəmənt ˈlɪniəmənt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

نشان ویژه، خط، طرح، سیما، طرح‌بندی، خطوط چهره، صفات مشخصه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I could read sorrow in their lineaments.

می‌توانستم غم را در چهره‌ی آنان بخوانم.

the lineaments of Christian life

ویژگی‌های زندگانی طبق آیین مسیح

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lineament

  1. noun a characteristic property that defines the apparent individual nature of something
    Synonyms:
    character quality feature configuration contour
  1. noun the characteristic parts of a person's face: eyes and nose and mouth and chin
    Synonyms:
    feature

ارجاع به لغت lineament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lineament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lineament

لغات نزدیک lineament

پیشنهاد بهبود معانی