فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Versed

American: vɜːrst British: vɜːst

سوم‌شخص مفرد:

verses

وجه وصفی حال:

versing

معنی و نمونه‌جمله

adjective

متبحر، زبردست، به اطلاع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Morteza is well-versed in the use of computers.

مرتضی در کاربرد کامپیوتر بسیار چیره‌دست است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد versed

  1. adjective experienced, informed
    Synonyms:
    familiar skilled trained qualified knowledgeable competent informed accomplished proficient practical seasoned savvy conversant acquainted well-informed learned up on up in the know tuned in versant au fait au courant practiced veteran abreast
    Antonyms:
    inexperienced immature green

ارجاع به لغت versed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «versed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/versed

لغات نزدیک versed

پیشنهاد بهبود معانی