برابر، پهلوبهپهلو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The seats are three abreast on either side of the plane.
صندلیها در ردیفهای سه تایی در دو طرف هواپیما قرار دارند.
We must keep wages abreast of living costs.
باید دستمزدها را با هزینهی زندگی برابر کنیم.
A reporter must keep abreast of the latest news.
خبرنگار باید از آخرین خبر آگاهی داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abreast» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abreast