صفت تفضیلی:
hastierصفت عالی:
hastiestبیصبر، ناشکیب، شتابزده، دستپاچه، تند، زودرس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a hasty lunch
نهار با عجله
a hasty departure
عزیمت شتابآمیز
a hasty decision
تصمیم با شتابزدگی
a hasty marriage
ازدواج عجولانه
Don't be so hasty!
اینقدر بیصبر نباش!
hasty words
حرفهای تند
a man of hasty temper
مردی که زود از جا در میرود
Saloumeh ate her lunch hastily.
سالومه با عجله نهارش را خورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hasty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hasty