آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Inconsiderate

ˌɪnkənˈsɪdrət ˌɪnkənˈsɪdrət

معنی inconsiderate | جمله با inconsiderate

adjective C1

بی‌ملاحظه، بی‌فکر، سهل‌انگار، بی‌پروا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

It was inconsiderate of you to make your old father carry the heavy suitcase.

از بی‌معرفتی تو بود که گذاشتی پدر پیرت چمدان سنگین را حمل کند.

It is inconsiderate to go to their house uninvited.

بی‌ملاحظگی است که بی‌دعوت به خانه‌ی آن‌ها بروی.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inconsiderate

ارجاع به لغت inconsiderate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inconsiderate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inconsiderate

لغات نزدیک inconsiderate

پیشنهاد بهبود معانی