آنی، فوری، دردَم، برقآسا، لحظهای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an instantaneous reply
جواب فوری
(Wordsworth) the instantaneous overflow of powerful feelings...
لبریز شدن آنی احساسات قوی ...
The lightning strike caused an instantaneous reaction in the atmosphere.
برخورد صاعقه باعث واکنش لحظهای در جو شد.
The medicine provided instantaneous relief from the pain.
این دارو باعث تسکین آنی درد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «instantaneous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instantaneous