امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Instantaneously

    ˌɪn.stənˈteɪ.ni.əs.li ˌɪn.stənˈteɪ.ni.əs.li
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adverb
    فوراً، بی‌فاصله، به‌صورت آنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد instantaneously

    1. adverb promptly
      Synonyms:
      directly at once immediately spontaneously pronto quickly right away

    لغات هم‌خانواده instantaneously

    ارجاع به لغت instantaneously

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «instantaneously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instantaneously

    لغات نزدیک instantaneously

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return