فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hair-trigger

ˌherˈtrɪɡər ˌheəˈtrɪɡə

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): hair trigger

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

حساس، زودانگیز

The little girl had a hair-trigger temper and would get angry at the smallest provocation.

دختر کوچولو خلق‌و‌خوی حساسی داشت و با کوچک‌ترین تحریک عصبانی می‌شد.

Be careful what you say around him, he has a hair-trigger temper.

مراقب حرف‌هایی که در اطرافش می‌زنی، باش. او خلق‌وخوی زودانگیزی دارد.

noun

ماشه‌ی حساس، ماشه‌ی مویی (ماشه‌ای که با کوچک‌ترین فشار تیر را خالی می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The detective's finger hovered over the hair trigger, ready to fire at any moment.

انگشت کارآگاه روی ماشه‌ی حساس بود و هر لحظه آماده‌ بود شلیک کند.

The gunman's weapon had a hair trigger, allowing him to shoot quickly and without hesitation.

اسلحه‌ی مرد مسلح دارای ماشه‌ی مویی بود که به او امکان می‌داد سریع و بدون مکث شلیک کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hair-trigger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hair-trigger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hair-trigger

لغات نزدیک hair-trigger

پیشنهاد بهبود معانی