با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hair-trigger

ˌherˈtrɪɡər ˌheəˈtrɪɡə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): hair trigger

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
حساس، زودانگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The little girl had a hair-trigger temper and would get angry at the smallest provocation.
- دختر کوچولو خلق‌و‌خوی حساسی داشت و با کوچک‌ترین تحریک عصبانی می‌شد.
- Be careful what you say around him, he has a hair-trigger temper.
- مراقب حرف‌هایی که در اطرافش می‌زنی، باش. او خلق‌وخوی زودانگیزی دارد.
noun
ماشه‌ی حساس، ماشه‌ی مویی (ماشه‌ای که با کوچک‌ترین فشار تیر را خالی می‌کند)
- The detective's finger hovered over the hair trigger, ready to fire at any moment.
- انگشت کارآگاه روی ماشه‌ی حساس بود و هر لحظه آماده‌ بود شلیک کند.
- The gunman's weapon had a hair trigger, allowing him to shoot quickly and without hesitation.
- اسلحه‌ی مرد مسلح دارای ماشه‌ی مویی بود که به او امکان می‌داد سریع و بدون مکث شلیک کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hair-trigger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hair-trigger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hair-trigger

لغات نزدیک hair-trigger

پیشنهاد بهبود معانی