زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Momentary

ˈmoʊmənteri ˈməʊməntri

صفت تفضیلی:

more momentary

صفت عالی:

most momentary

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آنی، زودگذر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

momentary pleasures

لذت‌های زود‌گذر

They live in momentary fear of earthquakes.

آن‌ها در هر لحظه در ترس از زلزله به سر می‌برند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد momentary

  1. adjective brief, fleeting
    Synonyms:
    short temporary quick fleeting transient passing impermanent short-lived evanescent vanishing flying flitting shifting volatile fugitive ephemeral hasty instantaneous spasmodic summary cursory flashing like lightning fugacious in wink of an eye gone in flash dreamlike impulsive
    Antonyms:
    permanent lasting long-lasting staying

لغات هم‌خانواده momentary

سوال‌های رایج momentary

صفت تفضیلی momentary چی میشه؟

صفت تفضیلی momentary در زبان انگلیسی more momentary است.

صفت عالی momentary چی میشه؟

صفت عالی momentary در زبان انگلیسی most momentary است.

ارجاع به لغت momentary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «momentary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/momentary

لغات نزدیک momentary

پیشنهاد بهبود معانی