فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fugacious

fjuːˈɡeɪʃəs fjuːˈɡeɪʃəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

زودگذر، گذرا، گریزگر، گریزپای، (گیاه‌شناسی - گلی که کم‌دوام است) ناپایدار، کم‌پای، بی‌دوام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a fugacious flower.

گل کم‌دوام.

Life is so fugacious and the best happiness is that we are exist.

زندگی بسیار زودگذر است و بهترین خوشحالی این است که ما وجود داریم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fugacious

  1. adjective lasting or existing only for a short time
    Synonyms:
    temporary short-lived transient fleeting passing temporal transitory momentary ephemeral fleet evanescent fugitive

ارجاع به لغت fugacious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fugacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fugacious

لغات نزدیک fugacious

پیشنهاد بهبود معانی