آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Temporal

ˈtemprəl ˈtemprəl

معنی temporal | جمله با temporal

adjective

دنیوی، غیرروحانی، جسمانی، زمانی، وابسته به گیجگاه، شقیقه‌ای، موقتی، زودگذر فانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the spiritual as well as the temporal power of the Pope

قدرت روحانی و همچنین دنیوی پاپ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد temporal

  1. adjective material, worldly

ارجاع به لغت temporal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «temporal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/temporal

لغات نزدیک temporal

پیشنهاد بهبود معانی