وابسته به مادیات، مربوط به مادیگرایی، مادیگرا، مادیگرایانه
They lived in a materialistic society where wealth was prioritized above all else.
آنها در جامعهای مادیگرا زندگی میکردند که در آن ثروت بیش از هر چیز در اولویت بود.
Her materialistic outlook made it difficult for her to appreciate simple joys.
نگاه مادیگرایانهی او، درک شادیهای ساده را برایش دشوار میکرد.
(مربوط به نظریهی) مادهباوری، مادهگرایی، ماتریالیسم (هرچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و تمامی چیزها از ماده تشکیل شدهاند.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The materialistic theory challenges the notion of spiritual existence.
نظریهی ماتریالیسم مفهوم وجود معنوی را به چالش میکشد.
The materialistic theory explains the nature of reality through physical substances.
نظریهی مادهباوری ماهیت هستی را از طریق مواد فیزیکی توضیح میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «materialistic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/materialistic