فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Acquisitive

əˈkwɪzətɪv əˈkwɪzətɪv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal

زیاده‌خواه، زیاده‌طلب، حریص، طماع، مال‌اندوز، زیاده‌خواهانه، طماعانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His acquisitive tendencies made him a successful entrepreneur.

تمایلات زیاده‌خواهانه‌اش او را به کارآفرینی موفق تبدیل کرد.

The acquisitive businessman was always looking for new ways to expand his empire.

تاجر طماع همیشه به دنبال راه‌هایی برای گسترش امپراتوری‌اش بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acquisitive

  1. adjective eager to obtain knowledge or things
    Synonyms:
    greedy desirous avid covetous grasping grabbing grabby avaricious demanding rapacious predatory prehensile

لغات هم‌خانواده acquisitive

  • adjective
    acquisitive

ارجاع به لغت acquisitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acquisitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acquisitive

لغات نزدیک acquisitive

پیشنهاد بهبود معانی