Predatory

ˈpredətɔːri ˈpredətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
( predator, predatorial =) درنده، غارتگر، یغماگر، تغذیه‌کننده از شکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The lion is a predatory animal.
- شیر یک حیوان شکاری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد predatory

  1. adjective eating, destroying for sustenance or without conscience
    Synonyms: bloodthirsty, carnivorous, depredatory, despoiling, greedy, hungry, hunting, marauding, pillaging, plundering, predacious, predative, preying, rapacious, raptorial, ravaging, ravening, thieving, voracious, vulturine, vulturous, wolfish

ارجاع به لغت predatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «predatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/predatory

لغات نزدیک predatory

پیشنهاد بهبود معانی