شکل جمع:
predecessorsسابق، قبلی، سَلَف، پیشین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The president praised his predecessors.
رئیسجمهور از اسلاف خود (رئیسجمهوران پیشین) تعریف کرد.
This smartphone is more advanced than its predecessor.
این گوشی هوشمند پیشرفتهتر از مدل قبلی خود است.
The predecessor of this bridge was built over a century ago.
پل قبلی بیشاز یک قرن پیش ساخته شده بود.
The new building is bigger than its predecessor.
ساختمان جدید از ساختمان سابق بزرگتر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «predecessor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predecessor