فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Predecessor

ˈpredəsesər ˈpriːdəsesə

شکل جمع:

predecessors

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2

سابق، قبلی، سَلَف، پیشین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The president praised his predecessors.

رئیس‌جمهور از اسلاف خود (رئیس‌جمهوران پیشین) تعریف کرد.

This smartphone is more advanced than its predecessor.

این گوشی هوشمند پیشرفته‌تر از مدل قبلی خود است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The predecessor of this bridge was built over a century ago.

پل قبلی بیش‌از یک قرن پیش ساخته شده بود.

The new building is bigger than its predecessor.

ساختمان جدید از ساختمان سابق بزرگ‌تر است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد predecessor

  1. noun something, someone that
    Synonyms:
    forerunner precursor prototype previous prior former ancestor antecedent forebear foregoer antecessor comes before
    Antonyms:
    successor descendant derivative

ارجاع به لغت predecessor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «predecessor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/predecessor

لغات نزدیک predecessor

پیشنهاد بهبود معانی