امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Protuberance

prəˈtuːbrns prəˈtjuːbrənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

( protuberancy ) برآمدگی، قلنبگی، تورم، بادکردگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a cancerous protuberance under the skin of the forehead
- برآمدگی سرطانی زیر پوست پیشانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد protuberance

  1. noun lump, outgrowth
    Synonyms: bulge, bump, excrescence, jut, jutting, knob, outthrust, process, projection, prominence, protrusion, swelling, tumor
    Antonyms: depression, ingrowth, sinkage

ارجاع به لغت protuberance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «protuberance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/protuberance

لغات نزدیک protuberance

پیشنهاد بهبود معانی