با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Excrescence

ɪkˈskresns ɪkˈskresns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    رویش ناهنجار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد excrescence

  1. noun Something that bulges out or is protuberant or projects from its surroundings
    Synonyms: bulge, outgrowth, swelling, lump, wart, accretion, enlargement, knob, bump, hump, gibbosity, gibbousness, pimple, jut, prominence, protuberance, protrusion, extrusion

ارجاع به لغت excrescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excrescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excrescence

لغات نزدیک excrescence

پیشنهاد بهبود معانی