آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Pimple

ˈpɪmpl ˈpɪmpl

شکل جمع:

pimples

معنی pimple | جمله با pimple

noun

جوش، کورک، عرق گز، جوش درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The boy's face was covered by pimples.

صورت آن پسر پر از جوش بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pimple

  1. noun small swelling on the skin
    Synonyms:
    spot bump lump blemish boil zit abscess pustule inflammation blister acne blackhead whitehead papule papula hickey furuncle carbuncle beauty spot excrescence caruncle

سوال‌های رایج pimple

شکل جمع pimple چی میشه؟

شکل جمع pimple در زبان انگلیسی pimples است.

ارجاع به لغت pimple

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pimple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pimple

لغات نزدیک pimple

پیشنهاد بهبود معانی