شکل جمع:
carbunclesپزشکی کفگیرک، کربونکل (از بیماریهای پوستی و نوعی آبسه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The doctor diagnosed the patient with a severe carbuncle.
پزشک تشخیص داد که بیمار دچار کفگیرک حاد شده است.
After weeks of treatment, the carbuncle finally started healing.
پس از هفتهها درمان، کربونکل سرانجام شروع به بهبود کرد.
قدیمی یاقوت آتشی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The deep red hue of the carbuncle caught everyone's attention at the auction.
رنگ قرمز جیغ یاقوت آتشی در حراج توجه همه را به خود جلب کرد.
The jeweler examined the carbuncle.
جواهرساز یاقوت آتشی را بررسی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carbuncle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carbuncle