فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Carbuncle

ˈkɑːrbʌŋkl ˈkɑːbʌŋkl

شکل جمع:

carbuncles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پزشکی کفگیرک، کربونکل (از بیماری‌های پوستی و نوعی آبسه)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

The doctor diagnosed the patient with a severe carbuncle.

پزشک تشخیص داد که بیمار دچار کفگیرک حاد شده است.

After weeks of treatment, the carbuncle finally started healing.

پس از هفته‌ها درمان، کربونکل سرانجام شروع به بهبود کرد.

noun countable

قدیمی یاقوت آتشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The deep red hue of the carbuncle caught everyone's attention at the auction.

رنگ قرمز جیغ یاقوت آتشی در حراج توجه همه را به خود جلب کرد.

The jeweler examined the carbuncle.

جواهرساز یاقوت آتشی را بررسی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carbuncle

  1. noun
    Synonyms:
    sore pimple boil abscess stones

ارجاع به لغت carbuncle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carbuncle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carbuncle

لغات نزدیک carbuncle

پیشنهاد بهبود معانی