زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Wart

wɔːrt wɔːt

شکل جمع:

warts

معنی wart

noun

زگیل، گندمه، زگیل دار شدن، زگیل پیدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wart

  1. noun (pathology) a firm abnormal elevated blemish on the skin; caused by a virus
    Synonyms:
    spot blemish growth mole protuberance projection bulge tumor excrescence papilloma wen verruca verruca vulgaris condyloma (venereal wart) plantar keratosis ecphyma catheretic
  1. adjective
    Synonyms:
    verrucous verrucose
  1. verb
    Synonyms:
    vegetate

Idioms

warts and all

با ذکر همه‌ی نقایص، بدون دستکاری یا رتوش

سوال‌های رایج wart

شکل جمع wart چی میشه؟

شکل جمع wart در زبان انگلیسی warts است.

ارجاع به لغت wart

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wart» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wart

لغات نزدیک wart

پیشنهاد بهبود معانی