آخرین به‌روزرسانی:

Confectionery

kənˈfekʃneri kənˈfekʃənri

شکل جمع:

confectioneries

توضیحات:

در انگلیسی آمریکایی، این لغت به شکل confectionary نیز نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

غذا و آشپزی شیرینی، شیرینی‌جات (انواع مختلف شیرینی و شکلات)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

During Nowruz, the consumption of confectionery increases.

در ایام نوروز مصرف شیرینی‌جات بالا می‌رود.

She has a sweet tooth and loves all types of confectionery.

او شیرین‌مزاج است و همه‌ی انواع شیرینی را دوست دارد.

noun countable

قنادی، (مغازه) شیرینی‌فروشی، شیرینی‌پزی (محل تولید و فروش انواع مختلف شیرینی و شکلات)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He dreams of opening his own confectionery one day.

او آرزو دارد که روزی قنادی خودش را افتتاح کند.

The confectionery was filled with the aroma of fresh pastries.

مغازه‌ی شیرینی‌فروشی مملو از عطر شیرینی‌های تازه بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confectionery

  1. noun sweets and chocolates considered collectively
  1. noun a place where sweets or chocolate are made or sold

ارجاع به لغت confectionery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confectionery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confectionery

لغات نزدیک confectionery

پیشنهاد بهبود معانی