شکل جمع:
boiled beetsهمچنین میتوان از cooked beet بهجای boiled beet استفاده کرد.
لبو (چغندر پخته)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I added a touch of vinegar to the boiled beet for better zest.
به لبو کمی سرکه اضافه کردم تا مزهی بهتری داشته باشد.
Many studies highlight the benefits of boiled beet for cardiovascular health.
بسیاری از مطالعات نشاندهندهی فواید لبو برای سلامت قلبوعروق هستند.
I added slices of cooked beet to my salad.
تکههایی از لبو را به سالادم اضافه کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boiled beet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boiled-beet