گذشتهی ساده:
appeasedشکل سوم:
appeasedسومشخص مفرد:
appeasesوجه وصفی حال:
appeasingآرام کردن، ساکت کردن، تسکین دادن، فرونشاندن، خواباندن، خشنود ساختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I tried to appease the child with a chocolate.
سعی کردم که با شکلات از کودک دلجویی کنم.
Water appeases thirst.
آب تشنگی را فرومینشاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appease» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appease