گذشتهی ساده:
assuagedشکل سوم:
assuagedسومشخص مفرد:
assuagesوجه وصفی حال:
assuagingآرام کردن، تخفیف دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Nothing could assuage the pain of being separated from her.
هیچچیز درد فراق او را تسکین نمیداد.
Her thirst for knowledge could never be assuaged.
عطش او برای دانش هرگز فرو نمینشست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assuage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assuage