گذشتهی ساده:
sweetenedشکل سوم:
sweetenedسومشخص مفرد:
sweetensوجه وصفی حال:
sweeteningشیرین کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Hossein sweetens his tea with honey.
حسین چای خود را با عسل شیرین میکند.
The chef used a pinch of cinnamon to sweeten the flavor of the apple pie.
سرآشپز برای شیرین کردن طعم پای سیب از کمی دارچین استفاده کرد.
شیرین شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fruits, as they ripen, they sweeten.
میوهها که رسیده میشوند، شیرین میشوند.
The lemonade sweetened as the sugar dissolved into the water.
وقتی شکر در آب حل شد، لیموناد شیرین شد.
خوشایند کردن، مطبوع کردن
They sweetened the deal by offering an interest-free loan.
آنان با دادن پیشنهاد وام بیبهره معامله را پذیرفتنیتر کردند.
Flowers sweetened the air of the garden.
گلها هوای باغ را مطبوع میکردند.
خرسند کردن، راضی کردن، دلجویی کردن، دل کسی را به دست آوردن
He thought it was a good time to sweeten the people with a tax cut.
فکر میکرد وقت مناسبی بود برای اینکه با کاهش مالیاتها دل مردم را بهدست آورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sweeten» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sweeten