آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ مهر ۱۴۰۴

    Allay

    əˈleɪ əˈleɪ

    معنی allay | جمله با allay

    verb - transitive adverb

    آرام کردن، از شدت چیزی کاستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The medicine did not allay my toothache.

    دارو درد دندانم را تسکین نداد.

    Experience oftentimes allays our fear of the unknown.

    تجربه اغلب ترس ما را از ناشناخته‌ها تخفیف می‌دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد allay

    1. verb reduce something, usually a pain or a problem
      Synonyms:
      decrease reduce lessen ease lighten alleviate mitigate mollify calm pacify moderate assuage quiet abate compose cool out worsen take the sting out take the bite out make nice pour oil on play up to square
      Antonyms:
      worsen intensify provoke stir

    سوال‌های رایج allay

    معنی allay به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی allay در زبان فارسی به «فرو نشاندن»، «تسکین دادن» یا «کاهش دادن» ترجمه می‌شود.

    این واژه در زبان انگلیسی کاربردی رسمی و ادبی دارد و معمولاً برای اشاره به کاهش احساسات منفی، نگرانی‌ها، یا درد و ناراحتی به کار می‌رود. وقتی کسی می‌گوید to allay someone’s fears، منظور این است که اضطراب یا نگرانی فردی را آرام کند. از نظر ریشه‌شناسی، واژه‌ی allay از زبان انگلیسی میانه و واژه‌ی کهن «alecgan» مشتق شده که به معنای «آرام کردن» یا «پایین آوردن» بوده است.

    در سطح معنایی، allay اغلب با احساسات و حالات ذهنی انسان ارتباط دارد. به عنوان مثال، می‌توان گفت: The doctor tried to allay the patient’s anxiety before the surgery؛ یعنی پزشک تلاش کرد اضطراب بیمار را پیش از جراحی کاهش دهد. این واژه معمولاً در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که احساسات شدید یا نگرانی‌های عمیق وجود دارد و هدف، ایجاد آرامش و اطمینان خاطر است. بنابراین، allay تنها کاهش فیزیکی یک وضعیت نیست، بلکه جنبه‌ای روانی و عاطفی دارد.

    از منظر کاربردی، allay بیشتر در انگلیسی رسمی، ادبی و نوشتاری دیده می‌شود. در گفتار روزمره، مردم ممکن است به جای آن از افعال ساده‌تری مانند ease, relieve, یا calm استفاده کنند. با این حال، استفاده از allay به متن یا گفتار حالتی دقیق‌تر و ظریف‌تر می‌بخشد. برای مثال، جمله‌ی The government took action to allay public concerns رسمی‌تر و جدی‌تر از The government tried to calm people down است. چنین تفاوت‌های سبکی نشان می‌دهد که allay واژه‌ای است که برای انتقال لحن رسمی، اطمینان‌بخش یا حتی شاعرانه به کار می‌رود.

    از دیدگاه فلسفی و روان‌شناختی، مفهوم allay فراتر از تسکین لحظه‌ای است. این واژه به فرآیند کاهش تدریجی تنش اشاره دارد — نوعی آرامش که از فهم، اطمینان یا پذیرش ناشی می‌شود. وقتی گفته می‌شود «کسی ترس خود را فرو می‌نشاند»، در واقع سخن از یک فرایند درونی و آگاهانه است که در آن ذهن، از حالت اضطراب به حالت تعادل و ثبات می‌رسد. در ادبیات، نویسندگان از allay برای توصیف لحظاتی استفاده می‌کنند که هیجان یا خشم فروکش می‌کند و جای خود را به سکون و تفکر می‌دهد.

    در کاربرد استعاری، allay می‌تواند به کاهش فشار، شدت یا آشفتگی در هر زمینه‌ای اشاره کند — از کاهش طوفان گرفته تا فرو نشاندن تنش‌های اجتماعی یا سیاسی (بدون اشاره‌ی مستقیم به سیاست). مثلاً گفته می‌شود: The soft rain allayed the heat of the day؛ یعنی باران ملایم گرمای روز را فرو نشاند. این تصویر شاعرانه نشان می‌دهد که allay واژه‌ای است که در عین سادگی، حالتی آرام، مهربان و متعادل در خود دارد — واژه‌ای که به نوعی هم معنای تسکین است و هم نمادی از بازگشت آرامش و نظم به جهان درون و بیرون.

    ارجاع به لغت allay

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «allay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allay

    لغات نزدیک allay

    • - allantois
    • - allargando
    • - allay
    • - allay fears
    • - allée
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.