آرام کردن، از شدت چیزی کاستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The medicine did not allay my toothache.
دارو درد دندانم را تسکین نداد.
Experience oftentimes allays our fear of the unknown.
تجربه اغلب ترس ما را از ناشناختهها تخفیف میدهد.
کلمهی allay در زبان فارسی به «فرو نشاندن»، «تسکین دادن» یا «کاهش دادن» ترجمه میشود.
این واژه در زبان انگلیسی کاربردی رسمی و ادبی دارد و معمولاً برای اشاره به کاهش احساسات منفی، نگرانیها، یا درد و ناراحتی به کار میرود. وقتی کسی میگوید to allay someone’s fears، منظور این است که اضطراب یا نگرانی فردی را آرام کند. از نظر ریشهشناسی، واژهی allay از زبان انگلیسی میانه و واژهی کهن «alecgan» مشتق شده که به معنای «آرام کردن» یا «پایین آوردن» بوده است.
در سطح معنایی، allay اغلب با احساسات و حالات ذهنی انسان ارتباط دارد. به عنوان مثال، میتوان گفت: The doctor tried to allay the patient’s anxiety before the surgery؛ یعنی پزشک تلاش کرد اضطراب بیمار را پیش از جراحی کاهش دهد. این واژه معمولاً در موقعیتهایی به کار میرود که احساسات شدید یا نگرانیهای عمیق وجود دارد و هدف، ایجاد آرامش و اطمینان خاطر است. بنابراین، allay تنها کاهش فیزیکی یک وضعیت نیست، بلکه جنبهای روانی و عاطفی دارد.
از منظر کاربردی، allay بیشتر در انگلیسی رسمی، ادبی و نوشتاری دیده میشود. در گفتار روزمره، مردم ممکن است به جای آن از افعال سادهتری مانند ease, relieve, یا calm استفاده کنند. با این حال، استفاده از allay به متن یا گفتار حالتی دقیقتر و ظریفتر میبخشد. برای مثال، جملهی The government took action to allay public concerns رسمیتر و جدیتر از The government tried to calm people down است. چنین تفاوتهای سبکی نشان میدهد که allay واژهای است که برای انتقال لحن رسمی، اطمینانبخش یا حتی شاعرانه به کار میرود.
از دیدگاه فلسفی و روانشناختی، مفهوم allay فراتر از تسکین لحظهای است. این واژه به فرآیند کاهش تدریجی تنش اشاره دارد — نوعی آرامش که از فهم، اطمینان یا پذیرش ناشی میشود. وقتی گفته میشود «کسی ترس خود را فرو مینشاند»، در واقع سخن از یک فرایند درونی و آگاهانه است که در آن ذهن، از حالت اضطراب به حالت تعادل و ثبات میرسد. در ادبیات، نویسندگان از allay برای توصیف لحظاتی استفاده میکنند که هیجان یا خشم فروکش میکند و جای خود را به سکون و تفکر میدهد.
در کاربرد استعاری، allay میتواند به کاهش فشار، شدت یا آشفتگی در هر زمینهای اشاره کند — از کاهش طوفان گرفته تا فرو نشاندن تنشهای اجتماعی یا سیاسی (بدون اشارهی مستقیم به سیاست). مثلاً گفته میشود: The soft rain allayed the heat of the day؛ یعنی باران ملایم گرمای روز را فرو نشاند. این تصویر شاعرانه نشان میدهد که allay واژهای است که در عین سادگی، حالتی آرام، مهربان و متعادل در خود دارد — واژهای که به نوعی هم معنای تسکین است و هم نمادی از بازگشت آرامش و نظم به جهان درون و بیرون.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «allay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/allay