خسته شدن، فرسوده شدن، بیمیل بودن، بیزار بودن، بددانستن، رنجاندن، آزردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It irks me to see such waste.
اسراف و تبذیر اینجوری مرا رنج میدهد.
Restrictions that irked buyers.
محدودیتهایی که موجب رنجهی خریداران میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «irk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irk