گذشتهی ساده:
buggedشکل سوم:
buggedسومشخص مفرد:
bugsوجه وصفی حال:
buggingشکل جمع:
bugsحشره (کوچک)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Some bugs bite humans.
برخی از حشرات انسان را میگزند.
That bug has beautiful wings with red spots.
آن حشره، بالهای زیبایی با لکههای قرمز دارد.
بیماری ویروسی، بیماری میکروبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cold bug has been pretty nasty lately.
میکروب سرماخوردگی این روزها بیداد میکند.
She stayed home because of a bug that gave her a fever.
او بهخاطر بیماری ویروسیای که تب آورده بود، در خانه ماند.
باگ، اشکال، گیر، عیب، خرابی (نرمافزار و وسایل الکترونیکی)
The new update is supposed to fix all the known bugs in the system.
بهروزرسانی جدید قرار است تمام باگهای شناختهشده در سیستم را رفع کند.
Before the flight, they have to get the bugs out of the missile's guidance system.
قبل از پرواز باید عیوب دستگاه هدایت موشک را برطرف کنند.
شنود (میکروفون مخفی)
The security team swept the conference room for any hidden bugs before the meeting began.
قبلاز شروع جلسه، تیم امنیتی اتاق کنفرانس را برای هرگونه دستگاه شنود بررسی کرد.
He was arrested for using a bug to illegally record his business rival's conversations.
او بهدلیل استفاده از شنود برای ضبط غیرقانونی مکالمات رقیب تجاری خود دستگیر شد.
علاقه، شیفتگی، اشتیاق، شوروشوق
The gardening bug hit me last spring, and I planted dozens of flowers.
بهار گذشته علاقهای به باغبانی به من دست داد و دهها گل کاشتم.
Now he has gotten the bug for stamp collecting.
حالا دچار خورهی تمبر جمع کردن شده.
a shutter bug
شیفتهی عکاسی
اذیت کردن، ناراحت کردن، سر به سر گذاشتن، رنجاندن، کلافه کردن
This rainy weather is beginning to bug me.
این هوای بارانی کمکم دارد مرا کلافه میکند.
The constant noise from the construction site is bugging the neighbors.
سروصدای مداوم از محل ساختوساز، همسایهها را اذیت میکند.
میکروفون مخفی کار گذاشتن، شنود گذاشتن
Watch your words because this room has been bugged.
مواظب حرفهایت باش؛ چون در این اتاق میکروفن مخفی کار گذاشتهاند.
She suspected her conversations were being recorded because she thought her home was bugged.
او مشکوک بود مکالماتش ضبط میشوند چون فکر میکرد در خانهاش شنود گذاشته شده است.
electronic bugging devices
وسایل الکترونیکی استراق سمع
گذشتهی ساده bug در زبان انگلیسی bugged است.
شکل سوم bug در زبان انگلیسی bugged است.
شکل جمع bug در زبان انگلیسی bugs است.
وجه وصفی حال bug در زبان انگلیسی bugging است.
سومشخص مفرد bug در زبان انگلیسی bugs است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bug» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bug