امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Germ

dʒɜːrm dʒɜːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    germs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
میکروب، جنین، اصل، ریشه، منشأ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Germs that cause disease.
- میکروب‌هایی که موجب بیماری می‌شوند.
- wheat germ
- بذر جوانه‌زده‌ی گندم
- the germ of this idea
- صورت اولیه‌ی این عقیده، نطفه‌ی این اندیشه
- germ cell
- یاخته‌ی زایشی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد germ

  1. noun microscopic organism, often causing illness
    Synonyms:
    bug virus bacterium microbe pathogen microorganism disease plague parasite what’s going around antibody
  1. noun beginning
    Synonyms:
    origin source inception seed root cause nucleus egg spark rudiment embryo bud sprout ovum ovule spore sprig

ارجاع به لغت germ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «germ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/germ

لغات نزدیک germ

پیشنهاد بهبود معانی