فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Ovum

ˈoʊvəm ˈəʊvəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    یاخته ماده، سلول نطفه ماده، تخمک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ovum

  1. noun The female reproductive cell; the female gamete
    Synonyms: egg-cell, egg, gamete, oosphere, seed, spore

ارجاع به لغت ovum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ovum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ovum

لغات نزدیک ovum

پیشنهاد بهبود معانی