آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Owe

    oʊ əʊ

    گذشته‌ی ساده:

    owed

    شکل سوم:

    owed

    سوم‌شخص مفرد:

    owes

    وجه وصفی حال:

    owing

    معنی owe | جمله با owe

    verb - transitive B1

    بدهکار بودن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    I owe you five tomans.

    من پنج تومان به شما بدهکارم.

    He owes a lot of money to the grocer.

    او پول زیادی به بقال بدهکار است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I owe you an apology.

    باید از شما پوزش بخواهم.

    Owing to the snow, the trip was postponed.

    به‌‌دلیل برف مسافرت به تأخیر افتاد.

    verb - transitive

    مرهون بودن، مدیون بودن، (به کسی یا چیزی) دین داشتن، زیر بار منت بودن، وام دار بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    She owes her success to her husband.

    موفقیت او مرهون شوهرش است.

    We owe this invention to Edison.

    این اختراع را مدیون ادیسون هستیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I owe a lot to my parents.

    من بسیار مرهون والدینم هستم.

    verb - intransitive

    قرض داشتن، بدهی داشتن

    50 pounds is still owing.

    هنوز 50 پوند مانده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد owe

    1. verb have an obligation
      Synonyms:
      be obligated be indebted be bound ought to be under obligation incur have borrowed be beholden be in debt be contracted feel bound get on credit run up a bill be into one for on the tab behind be in arrears in hock lost
      Antonyms:
      pay settle resolve

    Collocations

    owing to

    به‌ علت، به خاطر، به دلیل

    Idioms

    owe (someone) a grudge

    غیظ کسی را داشتن، (نسبت به کسی) غرض داشتن، عداوت داشتن، خرده حساب داشتن

    سوال‌های رایج owe

    گذشته‌ی ساده owe چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده owe در زبان انگلیسی owed است.

    شکل سوم owe چی میشه؟

    شکل سوم owe در زبان انگلیسی owed است.

    وجه وصفی حال owe چی میشه؟

    وجه وصفی حال owe در زبان انگلیسی owing است.

    سوم‌شخص مفرد owe چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد owe در زبان انگلیسی owes است.

    ارجاع به لغت owe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «owe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/owe

    لغات نزدیک owe

    • - ovum
    • - ow
    • - owe
    • - owe (someone) a grudge
    • - owen
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.