با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Spore

spɔːr spɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
هاگ، تخم میکروب، تخم قارچ، هاگ آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spore

  1. noun A similar one-celled body in seed-bearing plants; the macrospore or microspore. The macrospore of seed-bearing plants develops into a female gametophyte or megagametophyte , which is contained within the ovule and eventually produces the egg cells. (The megagametophyte is also called the embryo sac in angiosperms.) The microspore of seed-bearing plants develops into the male microgametophyte or pollen grain.
    Synonyms: basidium, cystocarp, megaspore
  2. noun A propagative part of a plant
    Synonyms: seed, tuber

ارجاع به لغت spore

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spore

لغات نزدیک spore

پیشنهاد بهبود معانی