فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Egg

گذشته‌ی ساده:

egged

شکل سوم:

egged

سوم‌شخص مفرد:

eggs

وجه وصفی حال:

egging

شکل جمع:

eggs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1

تخم‌مرغ، تخم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

I had boiled eggs for breakfast.

صبحانه تخم‌مرغ آب‌پز خوردم.

to lay eggs

تخم گذاشتن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the eggs of a snake

تخم‌های مار

fish egg

خاویار، اشپل، اشپیل

These eggs hatch into larva.

این تخم‌ها تبدیل به لیسه می‌شوند.

He's a good egg!

آدم خوبیه!

verb - transitive

تحریک کردن، برانگیختن، واداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

His wife kept egging him on to resign.

زنش مدام او را تحریک می‌کرد که استعفا بدهد.

Egged on by Iago, Othello decided to kill his wife.

اوتلو که توسط ایاگو تحریک شده بود، مصمم شد که زن خود را بکشد.

verb - transitive

(آشپزی) تخم‌مرغ زدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد egg

  1. noun seed, cell; embryo of an animal
    Synonyms:
    germ nucleus ovum cell embryo roe spawn bud rudiment oospore cackleberry yellow eye cackle

Collocations

egg cup

جا تخم مرغی

hatch eggs

(جوجه و لیسه و غیره) از تخم درآمدن

Idioms

don't teach your grandmother to suck eggs

به من یاد نده چون خودم بلدم، خودم هفت مرده حلاجم

egg on ones face

(عامیانه) شرمندگی در اثر اشتباه لپی

lay an egg

تخم دادن

(به ویژه در تئاتر و هنرپیشگی) خیطی بالا آوردن، افتضاح کردن

put (or have) all one's eggs in one basket

تنها روی یک چیز متمرکز شدن، تمام انرژی و وقت خود را صرف چیزی کردن، همه‌ی دارایی خود را در یک کار (یا معامله) به کار گرفتن (و به مخاطره انداختن)

سوال‌های رایج egg

معنی egg به فارسی چی میشه؟

واژه "egg" در زبان انگلیسی به معنای "تخم‌مرغ" است و یکی از مواد غذایی اصلی و محبوب در بسیاری از فرهنگ‌ها و آشپزی‌ها به شمار می‌آید. تخم‌مرغ‌ها معمولاً از مرغ‌ها به دست می‌آیند، اما سایر پرندگان نیز تخم‌مرغ تولید می‌کنند. در اینجا به بررسی معانی، انواع و نکات جالب مرتبط با تخم‌مرغ می‌پردازیم.

معانی و انواع تخم‌مرغ

تخم‌مرغ‌ها معمولاً به دو دسته تقسیم می‌شوند: تخم‌مرغ‌های خوراکی و تخم‌مرغ‌های غیرخوراکی. تخم‌مرغ‌های خوراکی شامل تخم‌مرغ‌های مرغ، بوقلمون، غاز و اردک می‌شوند که هر یک خواص و طعم خاص خود را دارند. تخم‌مرغ‌های غیرخوراکی معمولاً به عنوان تخم‌مرغ‌های زینتی یا برای مصارف دیگر مانند پرورش استفاده می‌شوند.

ارزش غذایی

تخم‌مرغ منبع غنی از پروتئین، ویتامین‌ها (مانند ویتامین D و B12)، مواد معدنی (مانند سلنیوم و فسفر) و چربی‌های سالم است. سفیده تخم‌مرغ عمدتاً شامل پروتئین است و زرده تخم‌مرغ چربی و ویتامین‌های محلول در چربی را در خود دارد. به همین دلیل، تخم‌مرغ به عنوان یک غذای کامل و مغذی شناخته می‌شود.

نکات جالب

1. رنگ تخم‌مرغ: رنگ پوست تخم‌مرغ (سفید یا قهوه‌ای) به نژاد مرغ بستگی دارد و تأثیری بر طعم یا ارزش غذایی آن ندارد. مرغ‌های با پوست سفید معمولاً تخم‌مرغ‌های سفیدی می‌گذارند و آن‌هایی که پوست قهوه‌ای دارند، تخم‌مرغ‌های قهوه‌ای.

2. تاریخچه: تخم‌مرغ‌ها از دیرباز به عنوان یک منبع غذایی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که انسان‌ها بیش از ۶۰۰۰ سال پیش تخم‌مرغ‌ها را مصرف می‌کردند.

3. آشپزی: تخم‌مرغ در آشپزی بسیار متنوع است و می‌توان آن را به روش‌های مختلفی مانند آب‌پز، سرخ‌کرده، املت، کیک و تهیه سس مایونز استفاده کرد.

4. تأثیر بر سلامتی: در سال‌های اخیر، تخم‌مرغ به دلیل محتوای کلسترولش مورد انتقاد قرار گرفته است، اما تحقیقات نشان داده‌اند که مصرف متعادل تخم‌مرغ برای اکثر افراد بی‌خطر است و حتی می‌تواند به سلامت قلب کمک کند.

5. پروتئین کامل: تخم‌مرغ به عنوان یک پروتئین کامل شناخته می‌شود، به این معنی که حاوی تمام اسیدهای آمینه ضروری است که بدن انسان به آنها نیاز دارد.

6. تخم‌مرغ‌های ارگانیک و آزاد: در سال‌های اخیر، توجه به تخم‌مرغ‌های ارگانیک و تخم‌مرغ‌های تولید شده از مرغ‌های آزاد (که در محیط‌های طبیعی زندگی می‌کنند) افزایش یافته است. این نوع تخم‌مرغ‌ها معمولاً با کیفیت بهتر و طعم متفاوتی نسبت به تخم‌مرغ‌های معمولی دارند.

ارجاع به لغت egg

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «egg» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/egg

لغات نزدیک egg

پیشنهاد بهبود معانی