فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cackle

ˈkækl ˈkækl

گذشته‌ی ساده:

cackled

شکل سوم:

cackled

سوم‌شخص مفرد:

cackles

وجه وصفی حال:

cackling

شکل جمع:

cackles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

صدای مرغ در حالت تخم‌گذاری، غدغد (مثل غاز)، وراجی، هرزه‌درایی، قات‌قات کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Hens that lay eggs cackle.

مرغ‌هایی که تخم می‌گذارند قدقد می‌کنند.

After finding the lost jewels, she cackled with delight.

پس از یافتن جواهرات گمشده از خوشی قهقهه زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cackle

  1. noun a loud laugh
    Synonyms:
    chuckle giggle snicker titter guffaw chortle snigger crow gibber cluck quack gobble
  1. verb laugh irritatingly
    Synonyms:
    chuckle giggle snicker titter chortle snigger crow cluck babble jabber gibber burble gobble quack blather

Idioms

cut the cackle!

(انگلیس - عامیانه) حرف را بس کن! وراجی موقوف!

ارجاع به لغت cackle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cackle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cackle

لغات نزدیک cackle

پیشنهاد بهبود معانی