(مرغ) قدقد کردن
(شخص) نُچنُچ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He clucked his disapproval.
با نُچنُچ کردن مخالفت خود را نشان داد.
قُدقُد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cluck» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cluck