فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Titter

ˈtɪt̬ər ˈtɪtə

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive verb - intransitive

خنده تو دزدیده، پوزخند زدن، ترتر خندیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

As soon as the teacher turned his back, the girls tittered.

تا معلم پشتش را به آن‌ها کرد دخترها هرهر خنده را سر دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد titter

  1. noun a stifled laugh
    Synonyms:
    giggle snicker snigger
  1. verb to laugh in a stifled way
    Synonyms:
    giggle snicker snigger twitter

ارجاع به لغت titter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titter

لغات نزدیک titter

پیشنهاد بهبود معانی