آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Titter

ˈtɪt̬ər ˈtɪtə

معنی titter | جمله با titter

noun verb - transitive verb - intransitive

خنده تو دزدیده، پوزخند زدن، ترتر خندیدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

As soon as the teacher turned his back, the girls tittered.

تا معلم پشتش را به آن‌ها کرد دخترها هرهر خنده را سر دادند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد titter

  1. noun a stifled laugh
    Synonyms:
  1. verb to laugh in a stifled way

ارجاع به لغت titter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «titter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/titter

لغات نزدیک titter

پیشنهاد بهبود معانی