فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Tittle

ˈtɪtl̩ ˈtɪtl̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tittles

معنی

noun
ذره، خرده، نقطه، همزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tittle

  1. noun a tiny amount
    Synonyms:
    bit crumb drop fragment grain particle speck dot spot dash scrap trifle modicum ounce jot mite smidgen smidge whit dab dram minim iota shred scruple molecule smidgin scintilla ort

ارجاع به لغت tittle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tittle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tittle

لغات نزدیک tittle

پیشنهاد بهبود معانی