با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Whit

wɪt wɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
ذره، خرده، تکه، هیچ، ابداً، اندک
- He was not a whit the wiser.
- اصلاً عاقل‌تر نشده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whit

  1. noun very tiny bit
    Synonyms: atom, crumb, dash, drop, fragment, grain, hoot, iota, jot, little, mite, modicum, particle, piece, pinch, scrap, shred, speck, trace
    Antonyms: lot

ارجاع به لغت whit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whit

لغات نزدیک whit

پیشنهاد بهبود معانی