امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Modicum

ˈmɑːdɪkəm ˈmɒdɪkəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    modicums

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مقدار کم، مقدار یا قسمت کوچک، اندک، ذره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a claim without even a modicum of truth in it
- ادعایی که حتی یک ذره واقعیت نداشت
- with a modicum of common sense
- با اندکی عقل و شعور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد modicum

  1. noun bit, small amount
    Synonyms:
    atom crumb dash drop fraction fragment grain inch iota jot little minim mite molecule ounce particle pinch scrap shred smidge speck tinge touch trifle whit
    Antonyms:
    lot

ارجاع به لغت modicum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modicum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/modicum

لغات نزدیک modicum

پیشنهاد بهبود معانی