با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Ounce

    aʊns aʊns
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      ounces

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C1
    اونس، مقیاس وزنی برابر ۳۱/۱۰۳۵ گرم، چیز اندک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - An ounce of prevention is better than a pound of cure.
    - یک ذره پیشگیری از یک عالمه درمان بهتر است.
    - There is not an ounce of truth in what she says.
    - ذره‌ای واقعیت در حرف‌های او وجود ندارد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ounce

    1. noun one-sixteenth of a pound/28.35 grams
      Synonyms: of weight avoirdupois, troy, uncia

    ارجاع به لغت ounce

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ounce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ounce

    لغات نزدیک ounce

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی