امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shred

ʃred ʃred
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shredded
  • شکل سوم:

    shredded
  • سوم‌شخص مفرد:

    shreds
  • وجه وصفی حال:

    shredding
  • شکل جمع:

    shreds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
پاره، تکه، ریز، خرده، ذره، سرتکه پارچه، پاره کردن، باریک بریدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a bowl of shredded cucumbers and yogurt
- یک کاسه ماست و خیار (رنده‌شده)
- a machine that shreds sugar cane
- ماشینی که نیشکر را ریزریز می‌کند
- shredded cloth
- پارچه‌ی پاره‌پاره شده
- this shredded heart
- این قلب چاک‌چاک
- shreds of paper
- بریده‌های کاغذ
- without a shred of truth
- بدون ذره‌ای حقیقت
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shred

  1. noun tiny piece
    Synonyms:
    bit part piece fragment scrap crumb grain particle trace speck sliver snippet ounce shadow rag tatter ribbon ray atom jot iota whit smidgen modicum scintilla cantlet stitch
    Antonyms:
    lot
  1. verb cut into ribbons
    Synonyms:
    cut tear strip reduce shave fray tatter sliver make ragged frazzle
    Antonyms:
    sew mend

ارجاع به لغت shred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shred

لغات نزدیک shred

پیشنهاد بهبود معانی