گذشتهی ساده:
shreddedشکل سوم:
shreddedسومشخص مفرد:
shredsوجه وصفی حال:
shreddingشکل جمع:
shredsپاره، تکه، ریز، خرده، ذره، سرتکه پارچه، پاره کردن، باریک بریدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a bowl of shredded cucumbers and yogurt
یک کاسه ماست و خیار (رندهشده)
a machine that shreds sugar cane
ماشینی که نیشکر را ریزریز میکند
shredded cloth
پارچهی پارهپاره شده
this shredded heart
این قلب چاکچاک
shreds of paper
بریدههای کاغذ
without a shred of truth
بدون ذرهای حقیقت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shred» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shred