آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Embryo

ˈembrioʊ ˈembriəʊ

معنی embryo | جمله با embryo

noun

جنین، رویان، گیاهک تخم، مرحله بدوی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The project is still at the embryo stage.

طرح هنوز مراحل اولیه‌ی خود را طی می‌کند.

the embryo of this thought ...

نطفه‌ی این اندیشه ...

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد embryo

  1. noun fetus

ارجاع به لغت embryo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embryo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embryo

لغات نزدیک embryo

پیشنهاد بهبود معانی