آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Embryo

ˈembrioʊ ˈembriəʊ

معنی embryo | جمله با embryo

noun

جنین، رویان، گیاهک تخم، مرحله بدوی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The project is still at the embryo stage.

طرح هنوز مراحل اولیه‌ی خود را طی می‌کند.

the embryo of this thought ...

نطفه‌ی این اندیشه ...

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد embryo

  1. noun fetus

ارجاع به لغت embryo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embryo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embryo

لغات نزدیک embryo

پیشنهاد بهبود معانی