گذشتهی ساده:
buddedشکل سوم:
buddedسومشخص مفرد:
budsوجه وصفی حال:
buddingشکل جمع:
budsجوانه، غنچه، شکوفه، تکمه، شکوفه کردن، جوانه زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The young trees were full of buds.
درختهای جوان پر از جوانه بودند.
a rosebush with many buds on it
بتهی گل سرخ با غنچههای زیاد
Two of the newly planted trees died, but the others have started budding.
دو تا از درختانی که تازه کاشته بودند، خشک شدند؛ ولی بقیه شروع به جوانه زدن کردهاند.
The company is still in its budding stages.
شرکت هنوز مراحل اولیه رشد خود را طی میکند.
When his father died, Alexander the Great was a budding youth.
هنگامی که پدرش مرد، اسکندر کبیر جوان روزبهی بود.
When he lost his job, his plans for a European trip were nipped in the bud.
وقتی شغلش را از دست داد نقشههای سفرش به اروپا نقش بر آب شد.
Hi bud! how are you?
کاکو سلام - حالت چطوره؟
1- در حال جوانه آوری، پر غنچه 2- هنگام جوانه زنی
غنچه را کندن یا سرما زدن، جوانه را کشتن، در نطفه کشتن (خفه کردن)
از آغاز با ناکامی روبهرو کردن یا شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bud