فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Pullulate

ˈpʌljʊleɪt ˈpʌljʊleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • verb - intransitive
    جوانه زدن، رستن
  • verb - intransitive
    (به‌سرعت) تولید مثل کردن، پر زاد و ولد بودن
  • verb - intransitive
    غلغله زدن، هجوم آوردن، سر (کسی) ریختن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pullulate

  1. verb To be abundantly filled or richly supplied
    Synonyms: teem, swarm, abound, bristle, crawl, flow, pour, overflow, stream
  2. verb Produce buds, branches, or germinate
    Synonyms: shoot, spud, germinate, bourgeon, burgeon forth, sprout

ارجاع به لغت pullulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pullulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pullulate

لغات نزدیک pullulate

پیشنهاد بهبود معانی