گذشتهی ساده:
germinatedشکل سوم:
germinatedسومشخص مفرد:
germinatesوجه وصفی حال:
germinatingجوانه زدن، شروع به رشد کردن، سبز شدن، شکفتن، رستن، روییدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wheat seed soaked in water soon germinates.
بذر گندم خیسانده در آب زود جوانه میزند.
The seeds will germinate in the warm soil.
بذرها در خاک گرم جوانه میزنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «germinate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/germinate